علم و بدن

همه چیز در مورد سیستم عصبی مرکزی

سیستم عصبی مرکزی

سیستم عصبی مرکزی از مغز و نخاع تشکیل شده است. از آن بعنوان “مركزي” نام برده مي شود زيرا كه اطلاعاتي از كل بدن را تركيب كرده و فعاليت را در سراسر ارگانيسم هماهنگ مي كند.

این مقاله به طور خلاصه به سیستم عصبی مرکزی (CNS) اشاره می کند. ما به انواع سلولهای درگیر ، مناطق مختلف مغز ، مدارهای نخاعی و چگونگی تأثیر CNS در اثر بیماری و آسیب خواهیم پرداخت.


حقایقی درباره سیستم عصبی مرکزی

در اینجا برخی از نکات کلیدی در مورد سیستم عصبی مرکزی آورده شده است. جزئیات بیشتر و اطلاعات پشتیبانی شده در مقاله اصلی است.

CNS از مغز و نخاع تشکیل شده است.
مغز پیچیده ترین اندام بدن است و از ۲۰ درصد کل اکسیژن تنفس ما استفاده می کند.
مغز تقریباً ۱۰۰ میلیارد نورون تشکیل شده است که هر کدام به هزاران نورون دیگر متصل هستند.
مغز را می توان به چهار لوب اصلی تقسیم کرد: گیجگاهی ، جداری ، پس سری و پیشانی.


سیستم عصبی مرکزی چیست؟

CNS از مغز و نخاع تشکیل شده است.

مغز توسط جمجمه (حفره جمجمه) محافظت می شود و نخاع از پشت مغز ، به پایین مرکز ستون فقرات حرکت می کند و در ناحیه کمر کمر متوقف می شود.

مغز و نخاع هر دو در غشای محافظتی سه لایه به نام مننژ قرار دارند.

سیستم عصبی مرکزی توسط آناتومیست ها و فیزیولوژیست ها به طور کامل مورد مطالعه قرار گرفته است ، اما هنوز هم بسیاری از اسرار را در خود نگه می دارد. افکار ، حرکات ، احساسات و خواسته های ما را کنترل می کند. همچنین تنفس ، ضربان قلب ، ترشح برخی هورمون ها ، دمای بدن و موارد دیگر را کنترل می کند.

گاهی اوقات شبکیه ، عصب بینایی ، اعصاب بویایی و اپیتلیوم بویایی بخشی از CNS در کنار مغز و نخاع محسوب می شوند. این به این دلیل است که آنها مستقیماً با بافت مغز و بدون رشته های عصبی میانی ارتباط برقرار می کنند.

مغز

مغز پیچیده ترین اندام در بدن انسان است. قشر مغز (بیرونی ترین قسمت مغز و بزرگترین قسمت از نظر حجم) شامل تخمین زده شده ۱۵ تا ۳۳ میلیارد نورون است که هر کدام به هزاران نورون دیگر متصل هستند.

در کل ، حدود ۱۰۰ میلیارد نورون و ۱۰۰۰ میلیارد سلول گلیال (پشتیبانی) مغز انسان را تشکیل می دهند. مغز ما از حدود ۲۰ درصد از کل انرژی بدن ما استفاده می کند.

مغز واحد کنترل مرکزی بدن است و فعالیت را هماهنگ می کند. از حرکت بدنی گرفته تا ترشح هورمون ها ، ایجاد خاطرات و احساسات.

برای انجام این عملکردها ، برخی از بخشهای مغز نقشهای اختصاصی دارند. با این حال ، بسیاری از عملکردهای بالاتر – استدلال ، حل مسئله ، خلاقیت – شامل مناطق مختلفی است که در شبکه ها با هم کار می کنند.

مغز تقریباً به چهار لوب تقسیم شده است:

لوب گیجگاهی (سبز): برای پردازش ورودی حسی و اختصاص دادن معنای احساسی به آن مهم است.

همچنین در گذاشتن خاطرات طولانی مدت نقش دارد. برخی از جنبه های ادراک زبان نیز در اینجا قرار گرفته است.

لوب پس سری (بنفش): منطقه پردازش بینایی مغز ، قشر بینایی را در خود جای داده است.

لوب جداری (زرد): لوب جداری اطلاعات حسی از جمله لمس ، آگاهی فضایی و ناوبری را ادغام می کند.

تحریک لمسی از پوست در نهایت به لوب جداری ارسال می شود. همچنین نقشی در پردازش زبان دارد.

لوب فرونتال (صورتی): در قسمت جلویی مغز قرار دارد ، لوب فرونتال حاوی اکثر نورون های حساس به دوپامین است و در توجه ، پاداش ، حافظه کوتاه مدت ، انگیزه و برنامه ریزی نقش دارد.

مناطق مغز

بعد ، ما برخی از مناطق خاص مغز را با جزئیات بیشتری بررسی خواهیم کرد:

گانگلیون پایه: در کنترل حرکات داوطلبانه حرکتی ، یادگیری رویه ای و تصمیم گیری در مورد انجام فعالیتهای حرکتی نقش دارد. بیماری هایی که این ناحیه را تحت تأثیر قرار می دهند شامل پارکینسون و هانتینگتون هستند.

مخچه: بیشتر در کنترل دقیق موتور ، بلکه در زبان و توجه نیز نقش دارد. اگر مخچه آسیب دیده باشد ، علامت اصلی آن اختلال در کنترل حرکتی است که به عنوان آتاکسی شناخته می شود.

ناحیه Broca: این ناحیه کوچک در سمت چپ مغز (گاهی اوقات در سمت راست در افراد چپ دست) در پردازش زبان مهم است. در صورت آسیب دیدگی ، فرد به سختی می تواند صحبت کند اما هنوز می تواند گفتار را درک کند. لکنت گاهی با ناحیه Broca’s کم کار همراه است.

Corpus callosum: نوار گسترده ای از رشته های عصبی است که به نیمکره چپ و راست متصل می شوند. این بزرگترین ساختار ماده سفید مغز است و به دو نیمکره امکان ارتباط می دهد. كودكان نارساخوان كالوزوم بزرگتري دارند. افراد چپ دست ، افراد دوجنس و موزیسین ها معمولاً بزرگ ترها هستند.

Medulla oblongata: در زیر جمجمه گسترش می یابد ، در عملکردهای غیر ارادی مانند استفراغ ، تنفس ، عطسه و حفظ فشار خون مناسب نقش دارد.

هیپوتالاموس: نشسته درست بالای ساقه مغز و تقریباً به اندازه یک بادام ، هیپوتالاموس تعدادی تركیب عصبی ترشح می كند و بر كنترل دمای بدن ، تشنگی و گرسنگی تأثیر می گذارد.

تالاموس: با قرار گرفتن در مرکز مغز ، تالاموس ورودی حسی و حرکتی را دریافت می کند و آن را به بقیه قشر مغز رله می دهد. در تنظیم هوشیاری ، خواب ، آگاهی و هوشیاری نقش دارد.

آمیگدالا: دو هسته بادامی شکل در اعماق لوب تمپورال. آنها در تصمیم گیری ، حافظه و پاسخ های عاطفی نقش دارند. به ویژه احساسات منفی.

نخاع

نخاع ، تقریباً در تمام طول کمر در حال اجرا است ، اطلاعات را بین مغز و بدن حمل می کند ، اما کارهای دیگر را نیز انجام می دهد.

از ساقه مغز ، جایی که نخاع با مغز روبرو می شود ، ۳۱ عصب نخاعی وارد طناب می شود.

در امتداد طول خود ، با عصب های سیستم عصبی محیطی (PNS) متصل می شود که از پوست ، عضلات و مفاصل وارد می شوند.

دستورات حرکتی از مغز از ستون فقرات به عضلات منتقل می شود و اطلاعات حسی از بافت های حسی – مانند پوست – به سمت نخاع و در نهایت به مغز منتقل می شوند.

نخاع حاوی مدارهایی است که برخی واکنشهای انعکاسی را کنترل می کند ، مانند حرکتی غیر ارادی که ممکن است بازوی شما در صورت لمس انگشت خود به شعله انجام دهد.

مدارهای موجود در ستون فقرات همچنین می توانند حرکات پیچیده تری مانند راه رفتن ایجاد کنند. اعصاب نخاعی حتی بدون ورود از مغز می توانند تمام عضلات لازم برای راه رفتن را هماهنگ کنند. به عنوان مثال ، اگر مغز گربه از ستون فقرات جدا شود به طوری که مغز آن هیچ تماسی با بدن خود نداشته باشد ، هنگامی که روی تردمیل قرار می گیرد ، خود به خود راه می رود. مغز فقط درصورت توقف و شروع فرآیند یا ایجاد تغییراتی لازم است که مثلاً جسمی در مسیر شما ظاهر شود.

ماده سفید و خاکستری

CNS را می توان تقریباً به ماده سفید و خاکستری تقسیم کرد. به عنوان یک قاعده بسیار کلی ، مغز از یک قشر خارجی ماده خاکستری و یک قسمت داخلی که قسمتهای ماده سفید را در خود جای داده است تشکیل شده است.

هر دو نوع بافت حاوی سلولهای گلیال هستند که از سلولهای عصبی محافظت و پشتیبانی می کنند. ماده سفید بیشتر متشکل از آکسون ها (پیش بینی های عصبی) و الیگودندروسیت ها – نوعی سلول گلیا – است در حالی که ماده خاکستری عمدتا از سلول های عصبی تشکیل شده است.

سلولهای گلیال مرکزی

به سلولهای گلیال که به آن نوروگلیا نیز گفته می شود ، سلولهای پشتیبانی کننده سلولهای عصبی گفته می شود. در مغز تعداد سلول های عصبی آنها ۱۰ تا ۱ است.

بدون سلولهای گلیایی ، عصبهای در حال رشد معمولاً راه خود را از دست می دهند و برای تشکیل سیناپسهای فعال تلاش می کنند.

سلولهای گلیال در CNS و PNS یافت می شوند اما هر سیستم انواع مختلفی دارد. در زیر شرح مختصری از انواع سلولهای گلیال CNS وجود دارد:

آستروسیت ها: این سلول ها فرافکنی های زیادی دارند و نورون ها را برای تأمین خون لنگر می اندازند. آنها همچنین با حذف یونهای اضافی و بازیافت انتقال دهنده های عصبی ، محیط محلی را تنظیم می کنند.

الیگودندروسیت ها: مسئول ایجاد غلاف میلین است – این لایه نازک سلول های عصبی را می پوشاند ، به آنها امکان می دهد سیگنال ها را سریع و کارآمد ارسال کنند.

سلول های اپندیمال: با پوشاندن نخاع و بطن های مغز (فضاهای پر از مایع) ، این ها مایع مغزی نخاعی (CSF) را ایجاد و ترشح می کنند و با استفاده از مژک های شلاق مانند آنها را در گردش می کنند.

گلیای شعاعی: در هنگام ایجاد سیستم عصبی جنین به عنوان داربست سلولهای عصبی جدید عمل می کند.

اعصاب جمجمه

اعصاب جمجمه ۱۲ جفت اعصاب است که مستقیماً از مغز برخاسته و از سوراخهای جمجمه عبور می کند تا اینکه در امتداد نخاع حرکت کند. این اعصاب اطلاعات را بین مغز و قسمت های بدن – بیشتر گردن و سر – جمع آوری و ارسال می کنند.

از بین این ۱۲ جفت ، اعصاب بویایی و بینایی از مغز قدامی نشأت می گیرند و بخشی از سیستم عصبی مرکزی در نظر گرفته می شوند:

اعصاب بویایی (عصب جمجمه I): اطلاعات مربوط به بوها را از قسمت فوقانی حفره بینی به پیازهای بویایی پایه مغز منتقل می کند.

اعصاب بینایی (عصب جمجمه II): اطلاعات بصری را از شبکیه به هسته های بینایی اولیه مغز منتقل می کنند. هر عصب بینایی از حدود ۱٫۷ میلیون رشته عصبی تشکیل شده است.

بیماری های سیستم عصبی مرکزی

در زیر دلایل عمده اختلالات م thatثر بر CNS آورده شده است:

تروما: بسته به محل آسیب ، علائم می توانند از فلج گرفته تا اختلالات خلقی بسیار متفاوت باشند.

عفونت ها: برخی از میکروارگانیسم ها و ویروس ها می توانند به CNS حمله کنند. اینها شامل قارچ ها مانند مننژیت کریپتوکوکی است. تک یاخته ، از جمله مالاریا ؛ باکتری ، مانند مورد جذام ، یا ویروس ها.

تحلیل رفتن: در بعضی موارد ، نخاع یا مغز می تواند تحلیل برود. یک نمونه بیماری پارکینسون است که شامل تخریب تدریجی سلولهای تولید کننده دوپامین در گانگلیونهای پایه است.

نقص ساختاری: متداول ترین نمونه ها نقایص مادرزادی است. از جمله آنانسفالی ، جایی که قسمت های جمجمه ، مغز و پوست سر در بدو تولد از بین رفته اند.

تومورها: تومورهای سرطانی و غیر سرطانی می توانند قسمت هایی از سیستم عصبی مرکزی را تحت تأثیر قرار دهند. هر دو نوع بسته به مکانی که ایجاد می شوند ، می توانند آسیب وارد کنند و مجموعه ای از علائم را ایجاد کنند.

اختلالات خود ایمنی: در برخی موارد ، سیستم ایمنی بدن فرد می تواند به سلول های سالم حمله کند. به عنوان مثال ، آنسفالومیلیت حاد منتشر با واکنش ایمنی در برابر مغز و نخاع ، حمله به میلین (عایق عصب) و در نتیجه تخریب ماده سفید مشخص می شود.

سکته مغزی: سکته مغزی قطع خون رسانی به مغز است. کمبود اکسیژن در نتیجه باعث از بین رفتن بافت در منطقه آسیب دیده می شود.

تفاوت بین CNS و سیستم عصبی محیطی

اصطلاح سیستم عصبی محیطی (PNS) به هر بخشی از سیستم عصبی گفته می شود که در خارج از مغز و نخاع قرار دارد. CNS از سیستم عصبی محیطی جدا است ، اگرچه این دو سیستم بهم پیوسته اند.

تعدادی تفاوت بین CNS و PNS وجود دارد. یک تفاوت در اندازه سلولها است. آکسون های عصبی CNS – پیش بینی های باریک سلول های عصبی که دارای تکانه هستند – بسیار کوتاه تر هستند. آکسون های عصبی PNS می توانند تا ۱ متر طول داشته باشند (به عنوان مثال عصبی که انگشت شست پا را فعال می کند) در حالی که در CNS ، به ندرت طولانی تر از چند میلی متر هستند.

تفاوت عمده دیگر بین CNS و PNS شامل بازسازی (رشد مجدد سلول ها) است. بیشتر PNS توانایی بازسازی دارد. اگر عصبی در انگشت شما قطع شود ، می تواند دوباره رشد کند. CNS اما این توانایی را ندارد.

اجزای سیستم عصبی مرکزی بیشتر به قسمتهای بی شماری تقسیم می شوند. در زیر ، برخی از این بخشها را با جزئیات بیشتری شرح خواهیم داد.


مطالب مفید برای شما:

آشنایی با سیستم های انرژی در ورزش
سروتونین چیست و چه کاری انجام می دهد؟

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *